خواستم آب دهی نان دهی نه این که بر باد دهی
خواستم جان دهی بقا دهی نه این که بر فنا دهی
اگر می دانستم تو چنین می کنی با من محتاج تو
نه آب و نان و جان و بقا را می خواستم تا آن ندهی
برچسب : نویسنده : cnoore-daroone بازدید : 22
چشم ما را دور می بینی یا خیال دیگر می کنی
به دیگران شراب ناب می دهی به آب می دهی
برچسب : نویسنده : cnoore-daroone بازدید : 18
خوشا دلبر و خوشا ساغر و خوشا حیدر
خوشا ساز و خوشا سوز و خوشا حیدر
سوز و ساز مرا ای دلبرم با ساغر شراب
خوشا شراب و خوشا طرب و خوشا حیدر
برچسب : نویسنده : cnoore-daroone بازدید : 23
جهان بی دوست سراب است
خیال و توهم اندر زمان است
کی توان بی دوست زیست
زندگانی بی او عذاب است
برچسب : نویسنده : cnoore-daroone بازدید : 13
من خالی از من پرم از تو
من نیم بلکه هستم از تو
برچسب : نویسنده : cnoore-daroone بازدید : 22
از لا در لا آمدم
مستانه وار امدم
من از آنجا امدم
بهر عشق آمدم
برچسب : نویسنده : cnoore-daroone بازدید : 27
جانا بهارا آمد
آرام جان آمد
برچسب : نویسنده : cnoore-daroone بازدید : 13
ما را چیزی بدادند که تا ابد کرکره را پایین کشیدیم
آموختن که همین است و ما سکوت را پیشه گرفتیم
که دگر راکت و ساکت در زمان و مکان خویش شدیم
چه بگویند و نگویند و باید و نباید که چنین کشیدیم
برچسب : نویسنده : cnoore-daroone بازدید : 30
تا جان ما آتش گرفت خیال تو آرام گرفت
تا ناله براوردم من لبهایت خندان گرفت
این چنین در کمین و حسدادت در وجود
آخر دام تو ما را عجب در دام خود گرفت
برچسب : نویسنده : cnoore-daroone بازدید : 26
سحر هست و سجاده کهنه نوع آور و برقصا
از ندیدن رها شو اندیشه دیدن کن و برقصا
همنشین و هم کلام او شو در زمان و بخوانا
به نام او و به نام من و به نام یکی و برقصا
برچسب : نویسنده : cnoore-daroone بازدید : 23